شاید به دلیل اهمیت این سیستمهای غذایی معیشتی جایگزین، نخود سیاه چشم در این زمینه اسطورهشناسی جدیدی به خود گرفت.
توئیتی «متن مقدس» خوردن یک «نخود سیاه عمده را در کنار سبزی ها به عنوان یک غذای خوش شانس در آغاز سال مدنی» بازگو می کند.
او به یاد می آورد که هر روز سال نو، مادرش یک گلدان کوچک از نخودهای چشم سیاه درست می کرد، علیرغم اینکه آنها را دوست نداشت.
وقتی او اظهار داشت که این یک روند طولانی و سخت است فقط برای ساختن چیزی که او دوست ندارد، مادرش یک سوال انتقادی، اگر نگوییم لفاظی، مطرح کرد: “چگونه قرار است من موفق شوم و تغییر کنم؟” برای مادر او و بسیاری دیگر از سیاهپوستان آمریکایی، این یک سنت حیاتی است که در سال نو به کامیابی اشاره می کند.
در حالی که منشا این سنت مورد بحث است، این عمل مرکزیت حبوبات را در فرهنگ سیاهپوستان آمریکایی نشان میدهد. همانطور که توییتی مینویسد، «نخودهای ما متنهای کوچک کوچکی بودند، و ما حتی آن را نمیدانستیم… هر دیگ ذرهای از جاودانگی خودمان بود که به هزارهها قبل بازمیگردد.»
در این «متن کوچک کوچک» سنت آشپزی نیز نقشی بود که حبوبات در حاکمیت غذای سیاه بازی کرد. مونیکا وایت، در کتاب اخیر خود که برنده جایزه شده است، «چارچوب اکولوژیکی جورج واشنگتن کارور برای درک رابطه انسانیت با خاک» را مورد بحث قرار می دهد.
همانطور که او اشاره می کند، بورسیه قبلی بر کار کارور به عنوان یک دانشمند “بدون در نظر گرفتن اهداف بزرگتر علم او” به عنوان “استراتژی امنیت غذا و خوراک” متمرکز بود.
نخود سیاه چشم در این استراتژی نقش مهمی داشت. در حالی که اکثر کشاورزان آلاباما در اواخر قرن نوزدهم شروع به استفاده از کودهای تجاری کردند، کارور به جای آن از کشت محصولات پوششی مانند نخود سیاه (و همچنین بادام زمینی) حمایت کرد، زیرا آنها می توانند به طور مشابه به تامین مواد مغذی خاک بدون هزینه زیاد برای کشاورزان کمک کنند.
او استدلال کرد که نخود چشم سیاه «بسیاری به درستی به آن به عنوان بانک مرد فقیر یا بالابر وام مسکن نگاه میکنند… مایه تاسف است که هر کشاورز رنگین پوست در شهرستان ماکون حداقل سه هکتار نخود نمیکارد.
” همانطور که وایت پیشنهاد میکند، کارور آنچه را که اساس کشاورزی ارگانیک و کشاورزی پایدار میشود، مطرح کرد – میراثی که، بسیاری از محققان استدلال میکنند، اغلب پاک و پاکسازی میشود.